گروه آموزش هنر مدارس بروجرد

هنر برتر از گوهر آمد پدید

گروه آموزش هنر مدارس بروجرد

هنر برتر از گوهر آمد پدید

آموزش موسیقی در مدارس ابتدایی

آموزش موسیقی در مدارس ابتدایی

نویسندگان: سودابه سالم – آیت الله محمدپور

 

پیشگفتار

          هنر زبان عشق و عشق آغاز شناخت خویش و خداست و عجیب تر این که شناخت خدا نیز، اوج قله عشق است. پس کمال آدمی با عشق است. پس کمال آدمی با عشق است. اشتیاق وافر به مرکز هستی، آن حقیقت اعلاست که روح، روان پندار، کردار، گفتار و آرزو را معنا می بخشد و انسان به کیمیای آن تمامیت خود را باز می یابد و یکپارچه معنوی و اخلاقی می شود. آن چه چنین عشقی با آدمی می کند آرمانی است که همه دستگاه های تعلیم و تربیت برای تحقق آن شکل گرفته اند. از این رو هنر که تجلیات عشق را عینیت می بخشد در تعلیم و تربیت اسلامی سابقه ای چشمگیر دارد و هنر اسلامی همه شئون زندگی را قلمرو خویش قرار داده است. هنر روح سیالی است که در سرشت زندگی رخ نمایانده و در همه ی پیشرفت های بشری جلوه گر است.

           

 با این اوصاف اهمیت هنر و کاربرد آن در تعلیم و تربیت آن چنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است و یک دلیل بر این مدعا این است که در محتوای آموزش های معلمان حتی به قدر لازم به این امر پرداخته نشده است، حال این که این موضوع آن قدر موثر و مهم است که باید در حد کافی به آن توجه شود. اگر هنر در تعلیم و تربیت به طور عام اثرگذار است در تربیت بدنی و معنوی و اخلاقی به طور خاص اثر می گذارد و لازم است با بهره گیری از آن در روش ها، مواد و تجهیزات آموزشی و پرورشی زمینه تحقق تربیت کامل را فراهم کرد.

          دفتر آموزش و پرورش ابتدایی به عنوان یک راه حل موردی برای افزایش دانش و مهارت معلمان ابتدایی در زمینه هنر، اقدام به تهیه و انتشار 8 جلد کتاب تحت عناوین ذیل کرده است:

-         آموزش هنر در مدارس دوره ی ابتدایی (مبانی نظری، رویکردها و ویژگی ها)

-         آموزش نقاشی در مدارس دوره ی ابتدایی

-         آموزش موسیقی در مدارس دوره ی ابتدایی

-         آموزش حجم سازی در مدارس دوره ی ابتدایی

-         آموزش نمایش و بازی خلاق در مدارس دوره ی ابتدایی

-         آموزش شعر، قصه گویی و قصه خوانی در مدارس دوره ی ابتدایی

-         نقش طبیعت در آفرینش های هنری کودکان و تاثیرات آن در تربیت حواس

امید می رود معلمان با مطالعه این خودآموزها بتوانند از هنر در آموزش و پرورش کودکان میهن اسلامی به طور موثری استفاده کنند. هر چند که حق هنر بیش از این هاست و باید از طریق آموزش های ضمن خدمت و بازنگری محتوای دوره های تربیت معلم بیش از پیش به آن پرداخت.

عباس حاجی آقالو

مدیر کل دفتر آموزش و پرورش ابتدایی (پاییز 82)

 

مقدمه

جهان امروز دستخوش تغییرات شگرف و تحولات بنیادین است. تاثیر تحولات در عرصه های گوناگون علمی لحظه به لحظه صورت دنیای اطراف را دیگرگون می سازد.

          سلطه ی رسانه ها و تبلیغ به مصرف انبوه تولیدات فرهنگی و غیرفرهنگی که با طراحی بسیار پیچیده همراه است؛ قدرت انتخاب را از کودک سلب کرده، سلیقه ها را در درازمدت تحت کنترل تولید کنندگان درمی آورد. اگر صد سال پیش پدیده ی کلاس و تخته و معلم یک پدیده ی مدرن تلقی می شد؛ امروز ما در عرصه های گوناگون با فناوری آموزش روبرو هستیم. در جریان این گسترش روز افزون فناوری در حیطه های گوناگون زندگی، نمی توان خود را چون قبیله ای بدوی از آن دور نگه داشت بلکه ناگزیر باید در این عرصه پا گذاشت و ابتکار عمل را در دست گرفت و ابداع کننده بود و هستی خود را سامانی دوباره بخشید و ارزش های نو خلق کرد.

          کودک نیز مانند ما بزرگترها ناچار به استفاده از تکنولوژی است ولی طراحی وسایلی که کودک استفاده می کند،‌دربردارنده ی شاخص های فرهنگی سرزمین او نیست و یا این که در آن ها بسیار کم به هویت ملی و بومی او پرداخته شده است. امروز ما صحبت از سلطه ی فرهنگی می کنیم، در حالی که در نظام آموزش و پرورش ما نشانه ای از آموزش موسیقی که بخش مهمی از هویت فرهنگ و هنر سرزمین ماست،‌وجود ندارد.

          واقعیت این است که معیارهای کودک در انتخاب و استفاده از فرآورده های فرهنگی تحت تاثیر سلیقه ها و داده های جذاب و ماهرانه ی جهانی قرار می گیرد و متاسفانه این تاثیرپذیری چون بدون آگاهی است، فقط در سطح صورت می پذیرد، بدون این که عمقی داشته باشد و از فرهنگ خود نشانه ای برای مقایسه و تلفیق این فرهنگ ها داشته باشد.

          با نگاهی به سلیقه های جوانان در سال های اخیر مشاهده می کنیم که تاثیر تبلیغات گوناگون روی آن ها بسیار شدید است چرا که آن ها در نظام تعلیم و تربیت خود آگاهی های لازم را در زمینه ریشه ها و چشمه های فرهنگ خود دریافت نکرده اند و اصولا شناختی در زمینه ی تاریخ و فرهنگ و هنر شهر و کشور خود ندارند،‌در نتیجه آن ها قدرت نقد و بررسی و انتخاب ندارند و همین جاست که اهمیت آموزش و مفاهیم فرهنگی، بویژه موسیقی در تعلیم و تربیت مشخص می شود.

          آیا جهان پیرامون را فقط با چشمان خود نظاره می کنیم؟ آیا حس شنوایی تاثیر دیدن را کامل تر نمی کند؟ یا به عبارتی بدون حس شنوایی و فقط با چشم می توان جهان را به درستی دریافت؟ آیا صدای رودخانه با تصویر چمنزار نقشی ندارد؟ اگر رنگ ها و شکل های اجسام گوناگون قسمتی از جهان پیرامون ماست، اصوات نیز قسمتی دیگر از جهان پیرامون ما را تشکیل می دهند. اگر طبیعت پیرامون، تابلویی زیبا از جهان هستی است، پس صدای طبیعت نیز یک قطعه ی زیبای موسیقی است. در حقیقت نور و صدا است که جهان پیرامون انسان را عینیت می بخشد.

          وزن (ریتم) به معنی نظم و ترتیب و تکرار و توالی است و نه تنها در موسیقی عنصر اصلی – حتی مهم تر از ملودی است، بلکه مهمترین پایه ی نظام هستی به شمار می رود مانند نظمی که در گردش زمین به دور خورشید در توالی روزها و شب ها، در فصل ها، در قطرات باران و ... وجود دارد.

          حال به صدای بدن خود گوش دهیم ضربان قلب، صدای به هم زدن دست ها، صدای قدم ها، ریتم و آهنگ کلمات و ... این دیدگاه که در بدو پیدایش جهان فقط صوت وجود داشته، از کهن ترین تفکرات بشری بوده است. موسیقی شناسان با مطالعه ی فرهنگ های گوناگون با این عقیده که «خلقت دنیا همراه با صوت بوده است» و به همین دلیل ذات بشر در اصل پیوسته عنصری صوتی بوده است؛ مواجه بوده اند.

          مطالعاتی که در زمینه ی رابطه ی مردم شناسی و موسیقی صورت گرفته است؛ نشان می دهد که: «وظیفه ی بنیادی موسیقی و دیدگاه ها و برداشت های فرهنگ های بدوی و تمدن های پیشرفته به طور شگفت انگیزی با یکدیگر مشابه و قابل مقایسه اند. استفاده از موسیقی در آیین های مذهبی، جنگ ها و سوگ ها و ... و علی رغم تفاوت های جغرافیایی و تاریخی ظاهرا باید همگی از منبع واحدی نشات گرفته باشند که این منبع واحد به عنوان سرچشمه ی احتمالی فرهنگی بشری در طول قرن ها تداوم یافته و مبانی فلسفه و سمبل موسیقی را پایه ریزی نموده است و از عهد عتیق تا به امروز پایدار مانده است.

          ویژگی های موسیقی در فرهنگ اسلامی با دیدگاه های عرفان و فلسفی منطبق با ویژگی های سایر هنرهای اسلامی است. به گونه ای که در مجموع به وحدتی اصیل و مختص به خود دست می یابد.

          آشنایی با موسیقی مناطق گوناگون کشورمان که در انواع موسیقی های مذهبی، آیینی، بازی ها، جشن ها و ... اجرا می شود؛  به خودباوری و غنای فرهنگی کودک کمک می کند. از آن جا که شناخت موسیقی بدون آموزش آن امکان پذیر نیست، بنابراین آموزش موسیقی باید بخشی جدایی ناپذیر از برنامه های آموزش باشد.

 

کاربرد موسیقی در عرصه های گوناگون اجتماعی

          متخصصین مردم شناسی ده نوع کاربرد برای موسیقی قائل هستند:

1- کیفیت لحن: موسیقی به مضمون آوازهای کیفیت بیانی خاصی می بخشد که با محاوره ی عادی کاملا متفاوت است.

2- زیبایی شناسی موسیقی: در این باره تفاوت بین زیبا شناسی غرب یا برخی از فرهنگ های پیشرفته در ارتباط با فرهنگ های بدوی قابل بحث است.

3- تفنن

4- موسیقی وسیله ای است برای تفهیم و تفاهم: برای ایجاد تفاهم بین ملت ها، موسیقی ملل نباید فراموش شده و بی اهمیت تلقی گردد.

5- تاثیرات معنوی و جسمانی: موسیقی وسیله ای است برای تهییج عواطف و احساسات گروهی و جوابگوی آن هاست. مانند موسیقی رزمی، مذهبی ... بسیاری از مراسم مذهبی بدون موسیقی غیرقابل تصورند. (تاثیرات موسیقی در برقراری و ایجاد ارتباط موثر و عمیق)

6- موسیقی به عنوان سمبل

7- موسیقی به عنوان وسیله ای برای تحکیم مبانی اجتماعی

8- تشخص و اعتبار کانون ها و مراکز اجتماعی، مذهبی یا مراسم آیینی، با استفاده از موسیقی

9- تثبیت و تشخص فرهنگی، این کارکرد موسیقی از موارد فوق الذکر به خوبی قابل استنباط است.

10- شرکت در کلیه شئون اجتماعی (تاثیر در برقراری و ایجاد ارتباط موثر و عمیق)

       با مرور دیدگاه های کارشناسان مردم شناسی و تامل در کاربردهایی که برای این امر بر شمرده اند؛ می توان نقش و اهمیت آن را در عرصه های اجتماعی دریافته و از آن برای برقراری روابط اجتماعی سالم و زندگی مسالمت آمیز در جامعه استفاده نمود. انسان با موسیقی زاده شده، با موسیقی زندگی کرده و با موسیقی می میرد.

       آوای ضربان قلب مادر برای جنین امنیت، آرامش و عشق هدیه می کند، کودک با لالایی های مادر و مادر بزرگ خواب های خوش می بیند، در موفقیت های مختلف زندگی (مدرسه، خانه، بزم، رزم، طبیعت و ...) موسیقی با او همراه بوده و موسیقی نگاهش به هنگام مرگ و رثاء نزدیکانش، مشایعت کنندگان او در سفر به سرای ابدی هستند.

       برای بهره گیری مفید و مطلوب از قابلیت های موسیقی که همواره با انسان همراه است؛ لازم است کارکردهای آن را در وضعیت های مختلف شناسایی کرد و به واسطه به کارگیری آن ها در جهت تربیت شهروندانی شایسته کوشید و با توجه به این که رشد هوش موسیقیایی در سنین کودکی از سرعت بالایی برخوردار است، آموزش و پرورش آن در دوره ی ابتدایی می تواند نقش تعیین کننده ای داشته و در آموزش سایر مهارت های زندگی موثر واقع شود.

نقش موسیقی در رشد جامعه شناختی کودکان

     تاثیر موسیقی در فعالیت های اجتماعی و در همه ی عرصه های زندگی بشر (شادی ها – پیروزی ها- غم ها – سوگ ها – آیین های مذهبی و ...) انکارناپذیر است. به بیانی دیگر موسیقی حاصلی از باورها و احساسات ذاتی و زندگی طبیعی است و به کلیه شئون فردی و اجتماعی تعلق دارد و از آن ها سرچشمه گرفته است، در نتیجه در همه ی لحظه های زندگی بشر او را همراهی کرده است.

      معرفی انواع موسیقی چه از نظر اجتماعی و چه تاریخی به درک بیشتر کودکان از علوم اجتماعی، تاریخ و جغرافیا و تاریخ هنر کمک می کند و نگرش آن ها را به زندگی توسعه می بخشد. از موسیقی ایرانی می توان در انواع گوناگون آن یعنی موسیقی محلی – مذهبی – آیینی و موسیقی سنتی استفاده کرد و پس از شنیدن درباره ی کارکرد اجتماعی آن، با کودکان به گفتگو نشست. در این جا توصیه می شود ابتدا فعالیت را با انواع موسیقی محلی یا قومی سرزمین کودک شروع کرد و سپس به موسیقی دیگر مناطق توجه کرد و پس از آن موسیقی سنتی (شهری) را مطرح کرد. از این طریق کودک به مشترکات میان فرهنگ های گوناگون پی می برد و درک عمیق تری از موسیقی پیدا می کند و سلیقه ی شنیداری او رشد می یابد. از موسیقی کلاسیک غرب در زمینه ی آشنایی با تاریخ و تحولات هنر نیز می توان بهره گرفت و سلیقه شنیداری موسیقی و درک او از تاریخ را بسط داد. طرح موسیقی سایر ملل نیز می تواند به توسعه بینش کودک در زمینه ی سایر فرهنگ ها (گفتگوی تمدن ها) کمک کند.

 

تعریف موسیقی کودک

       موسیقی کودکان به ملودی های و ترانه ها و کلمات موزون گفته می شود که دارای ارزش فرهنگی و موسیقیایی برای کودکان است.

       موسیقی کودکان مانند ادبیات کودکان شامل بخشی از فرهنگ شفاهی عامه است مانند لالایی ها،‌متل ها و بازیهای آهنگین و بازی های آوازی و نیز شامل آثاری است که توسط آهنگسازان برای کودکان ساخته شده است مانند اپرا، داستان های موزیکال و ترانه های کودکان.

       مهمترین بخش موسیقی کودکان، آموزش آن به کودکان است، زیرا این بخش نقش تعلیم و تربیت را به شکلی غیر مستقیم به عهده دارد. آموزش موسیقی در ابعاد گوناگون رشد از جمله حیطه های رشد شناختی، رشد عاطفی – هیجانی، رشد اجتماعی، رشد شنوایی و رشد حرکتی کودک نقش مهمی دارد. از دیگر اهداف آموزش موسیقی ایجاد روحیه شاد و تحرکت در کودکان و آموزش اجتماعی شدن،‌ایفای نقش، نظم و تعاون و رشد خلاقیت است.

       آموزش موسیقی کودکان مانند سایر مواد آموزشی باید با رعایت شرایط ذهنی، جسمی و عاطفی کودکان طراحی و تدوین شود. مسلما توجه داریم که آموزش موسیقی در مدارس مانند سایر رشته های آموزشی باید دارای روند و مسیری دقیق باشد. همچنین باید توجه کنیم که هدف اصلی آموزش موسیقی کودکان در دبستان کسب مهارت خوانندگی و نوازندگی نیست. کسب این مهارت ها می تواند هدف جانبی باشد. همان طور که هدف ما از تدریس ادبیات در مدارس، صرفا جهت ادیب شدن دانش آموزان و پرورش ادیب نیست. البته در فرآیند آموزش و پرورش درست و در فضای مناسب آموزش مسلما باید استعدادهای مناسب کشف و هدایت شوند. این امر در سایر زمینه های هنری نیز مصداق پیدا می کند. ذکر این نکته مهم است که آموزگار می تواند برای افزایش رشد کودک در هر یک از حیطه های ذکر شده، فعالیت های مناسبی را طراحی یا از فعالیت های پیشنهادی استفاده کند.

 

پیشنهاد یک فعالیت

     در ابتدا صدای طبیعت منطقه ی جغرافیایی خاص در کلاس پخش شود. پرسش های زیر می تواند مطرح شود: چه می شنوید؟ درک مفاهیم آموزشی برای دانش آموزان بهتر و سهل تر خواهد بود. بنابراین توصیه می شود در آموزش سایر دروس (غیر از هنر) نیز موسیقی بهره گرفته شود چرا که عمده موضوعات مورد بحث در سایر دروس دوره ی ابتدایی در موسیقی نیز مطرح است.

     مثلا: ریتم در درس ریاضی مورد بحث است که از ارکان موسیقی است.

- آشنایی با صداها بخش قابل توجهی از مفاهیم علوم تجربی را تشکیل می دهد.

- فرهنگ، هنر، مدنیت در دروس آیین نگارش، ادبیات فارسی، تاریخ و جغرافیا که عالی ترین جلوه آن در هنر و موسیقی بعنوان یکی از رشته های هنری است.

- و ... .

     با مقایسه اجمالی مثال های ذکر شده، با مبانی و اصول آموزش موسیقی در می یابیم که ریتم ها،‌ صداها، فرهنگ، هنر، مدینی، قومیت و ... از عناصر هستند که عالی شکل ممکن آن برای بحث و بررسی در موسیقی اتفاق می افتد. اگر در آموزش سایر مفاهیم درسی به فراخور موضوع از موسیقی استفاده شود، فرایند یاددهی – یادگیری با موفقیت بیشتری انجام خواهد گرفت. علاوه بر این موسیقی همیشه الفتی نزدیک با سایر رشته های هنری داشته و هنرمندان را در وضعیت و موقعیت های خاص همراهی نموده است. مثلا گاهی یک هنرمند نقاش با گوش سپردن به موسیقی و الهام گرفتن از آن نقاشی اش را تکمیل می کند. و لحظه به لحظه زندگی رنگ ها و فرم ها و زیبایی های اثرش را با موسیقی همنشین می گرداند. در دیگر رشته های هنری نیز این امر صادق است. هنرمند متناسب باحس و حالی که دارد، آن را شریک زندگی آثار هنریش می کند. قصه گویی و قصه خوانی با موسیقی – نمایش با موسیقی – بازی با موسیقی – معماری با موسیقی و ... از آن جمله اند. این مطالب بیانگر کارکردهای خاص موسیقی است.

       حال مناسب است به برخی از کارکردهای عام موسیقی که در تعلیم و تربیت نقش اساسی و ارزنده ای دارند؛ بپردازیم:

- در جریان یاددهی – یادگیری، موسیقی به عنوان ابزاری موثر برای نرمش های فکری و ذهنی و ایجاد «تمرکز» برای یادگیری علوم و فنون به کار گرفته می شود.

- پرورش قدرت «تخیل»، «انتزاع و تجرید» در دانش آموزان برای بدیعه پردازی و بدیهه سازی و بروز رفتارهای خلاقانه در موضوعات گوناگون آموزشی از قابلیت های دیگر موسیقی است که به دانش آموزان برای داشتن ذهنی سیال و اندیشه ای پویا کمک می کند.

 

دیدگاه روان شناسی تعلیم و تربیت

       از دیدگاه روان شناسی تعلیم و تربیت کاربرد موسیقی برای کودکان هدف نیست، بلکه ابزاری است برای آموزش و پرورش کودکان. موسیقی برای کودکان همچون دریچه ای به سوی جهان خارج است. شنوایی، میدان وسیع تری نسبت به حواس دیگر برای شناخت محرک های مربوط به خود دارد. یعنی محرک های دورتر را نیز می تواند دریافت کند. گذشته از آن شنوایی با گویایی و تکلم ارتباط مستقیم دارد. کودکی که نمی شنود، نمی تواند سخن بگوید. نقش زبان در تفکر بر کسی پوشیده نیست، از سوی دیگر در فرآیند یادگیری، که انگیزه نقش بسیار مهمی دارد،‌موسیقی به عنوان نوعی نظام (سیستم) نشانه ای نیز عمل می کند. وجود این نظام در یادگیری تاثیری انکار ناپذیر دارد.

       در مراحل گوناگون آموزش کودکان جهت یادگیری و به خاطر آوردن مطالب، موسیقی به عنوان نشانه هایی برای تداعی به کار می رود. نظم موجود در موسیقی، تکرارها و فاصله ها که با قاعده صورت میگیرد، به کودک کمک می کند تا نظم و قواعد موجود در سایر علوم (ریاضی، علوم اجتماعی،‌ ادبیات) را کشف و درک کند.

       چنان چه بپذیریم که قوه تخیل کودک در ایجاد و رشد خلاقیت،‌حل مسئله و به ویژه درک ریاضیات کودک موثر است؛ آموزش موسیقی نمی تواند از کل فرایند آموزش جدا باشد. در باره ی تاثیر آموزش موسیقی بر رشد تفکر ریاضیات باید متذکر شویم که فعالیت در زمینه ی موسیقی سبب رشد قوه ی تخیل و ایجاد نظم عملی و ذهنی و رشد خلاقیت و در نهایت موجب رشد شناختی کودک می شود. به این ترتیب باید پذیرفت که این نوع فعالیت ها در درک بیشتر کودک از ریاضیات موثر است.

       در زیر به روش ها و فعالیت هایی برای دست یابی به اهداف بالا اشاره می کنیم:

1- آموزش ترانه و سرودهای کودکانه به کودکان و تشویق آن ها به خواندن، عواطف آنان را تلطیف می کند. (ترانه ها و سرودها و کلمات و اشعار آن باید متناسب با سن کودکان انتخاب شوند.)

2- شنیدن موسیقی و انجام دادن حرکاتی مانند: دویدن، راه رفتن روی پاشنه ی پا، پنجه ی پا و ... انجام حرکاتی مانند تقلید از پرواز پرندگان، یورتمه ی اسب و ... به کلاس شادابی می بخشد. استفاده از انواع موسیقی با سرعت های تند و کند و مورد علاقه کودکان، به تطبیق حرکات کودکان براساس سرعت قطعات کمک می کند و انتخاب درست از آثار موسیقی نیز مانند انواع مارش ها، موسیقی رقص های محلی و موسیقی محلی دیگر نقاط جهان که آهنگسازان برجسته ی تاریخ موسیقی برای ارکسترهای بزرگ تنظیم کرده اند. (اپرای هنزل و گرتل – اپرای مانی و مانا از حسین دهلوی) از نکات موثر برای تربیت حس شنوایی کودکان است. توجه کنیم که مدت زمان پخش موسیقی در کلاس نباید طولانی باشد. بهتر است سرعت قطعات انتخابی متفاوت باشد: (تند و کند) تنوع موسیقی ارائه شده در کلاس نیز حائز اهمیت زیادی است.

3- ایجاد تخیل از راه شنیدن موسیقی: شنیدن قطعات موسیقی که با دقت انتخاب شده باشند و ایجاد و بیان تخیل که می تواند به قصه گویی و پانتومیم ختم شود، در این امر موثر است. نقاشی براساس موسیقی شنیده شده،‌گفتگو درباره ی انواع احساساتی که از شنیدن یک قطعه موسیقی به ما دست میدهد و ارتباط با تنوع ریتم و ملودی و شیوه ی اجرای موسیقی مانند تکنوازی یا همنوازی به رشد تخیل کودک کمک می کند. ضمنا باید توجه داشت که هر قطعه موسیقی از کدام منطقه در جهان و برای چه اهدافی اجرا شده است. به عنوان نمونه موسیقی عزا در فرهنگ های گوناگون موسیقی رزمی و موسیقی رقص های گوناگون، ارتباط آن ها با ویژگی های طبیعت و جغرافیا – نوع کار و ... .

 

نقش آموزش موسیقی در رشد حس زیبایی شناسی

       آشنایی کودکان با آثار موسیقی در تربیت و رشد سلیقه ی شنیداری، حساسیت در شنوایی، درک ریتم، هماهنگی صوتی، تشخیص طنین متفاوت صدای سازها، درک بیشتر از عناصر موسیقی در دیگر هنرها مانند ادبیات،‌معماری،‌ نقاشی (هنرهای تجسمی) موثر است.

       برای رسیدن به اهداف بالا می توان از روش های زیر استفاده نمود:

1- شنیدن آثار موسیقی و گفتگو و طرح سوالاتی درباره ی تفاوت های زیر و بمی صداها،‌ تفاوت در طنین صداها (آشنایی با صدای سازها در گروه های سازهای گوناگون (زهی، آرشه ای، مضرابی، کوبه ای و بادی چوبی و برنجی) تفاوت در ریتم و سرعت اثر ارائه شده.

2- گفتگو در باره ی ارتباط موسیقی و کلام در قطعات آوازی موسیقی ایران. موسیقی محلی (فولکولوریک) و موسیقی مذهبی.

3- گفتگو درباره ی عناصر و نقش موسیقی در انواع شعر گفتگو درباره ی ارتباط ریتم در موسیقی و وزن در شعر. صحبت درباره ی موسیقی درونی شعر از راه تکرار هجاها، قافیه .

4- گفتگو در باره ی نقش ریتم در سایر هنرها (نقاشی، نمایش، معماری، سینما)

کاربرد عناصر فرهنگی، قومی و زیست – محیطی در آموزش موسیقی

       نقش ارزش های فرهنگ عامه و موسیقی محلی در فرهنگ آمزوش و ساخت بعد فرهنگی کودکان بارز است. بهره گیری از این گنجینه ی غنی در تعلیم و تربیت هویت بخشیدن به کودکان باید مورد بررسی و استفاده قرار گیرد.

       «قلمرو و گسترده ی فرهنگ عامه در برگیرنده ی بسیاری از شاخه ها و رشته های فرهنگی مانند دانش ها، فنون، هنر، ادبیات، آیین ها،‌ آداب، شعائر، معتقدات قومی و دینی، بازی ها، سرگرمی ها و جشن ها است.» متاسفانه به دلایل بسیار از جمله دگرگونی های سریع اجتماعی و اقتصادی که تاثیرات آن در اشکال گوناگون زندگی مردم مشهود است و تقلید کورکورانه از فرهنگ وارداتی سبب شده است که فرهنگ مردم عامیانه بی ارزش و حقیر شمرده شود. به همین دلیل احیاء و اشاعه و استفاده از این فرهنگ غنی به صورت کتبی و رسمی در نظام آموزشی ما فراموش شده است.

       موسیقی و ادبیات شفاهی کودکان که به تناسب موضوع و مضمون و زبان و بیان خاص، برانگیزاننده، آموزنده یا سرگرم کننده است، برای گروه های سنی متفاوت کودکان را در برمی گیرد اما در قلمرو آموزش ما نقشی به عهده ندارد. مثلا لالایی ها آرامش بخش هستند. تاتی تاتی (سال سال سال در فرهنگ آذری) نقش تشویق کودکان برای راه رفتن را به عهده دارند. متل های گوش نواز که در زبان آموزی نقش بسیاری دارند و بازی های آوازی (بازیهای با قاعده مانند عمو زنجیر باف و ...) آموزش زندگی گروهی، دوستی، مشارکت، ایفای نقش و ... را به عهده دارند و چیستانها حس کنجکاوی کودکان را در سال های دبستان برمی انگیزند و آن ها را با روش های حل مسائل آشنا می کنند.

چگونه ریتم و آهنگ درونی متل ها می تواند در آموزش زبان و موسیقی تاثیرگذار باشد؟

       متل های چیستند؟ متل ها جمله ها و عباراتی هستند چند کلمه ای (با معنی یا بدون معنی) دارای تکرار، ریتم و حرکت،‌که بر اصوات کلمه تاکید دارند. این تاکیدها سبب به وجود آمدن آهنگ کلمه ها می شود. می دانیم که تاکیدها بر اصوات کلمه، آهنگ ایجاد می کنند. تاکیدها غالبا در صدای زیرتر (تن بالا) خوانده یا گفته می شوند. این تاکیدها و آهنگ ها براساس موسیقی درون زبان مادری ساخته شده اند. کودکان به راحتی این متل ها را فرا می گیرند و از این طریق به زبان مادری تسلط پیدا می کنند. به همین دلیل است که می گویند صحبت کردن کودکان، در ابتدا مانند آواز خواندن است.

       کودکان در ابتدا موسیقی کلام را فرا می گیرند، و سپس این آهنگ و ریتم کلمات را در اشعار آنان کمی بعدتر در عرصه ی ادبیات بزرگسالان مشاهده می کنیم.

متل هایی از قبیل:

اتتتل توته متل

پنجه شیر بام شکر

و یا ؛

اتل متل توتوله

گاو حسن چه جوره

       پا نگاهی به اشعار کودکان در کتاب های درسی دبستان مشاهده می کنیم که متل ها و شعرهای موزون و آهنگین کودکان به یکباره جای خود را به اشعاری غیر آهنگین و ناموزون می دهند. در نظر داشته باشیم که هر اندازه موسیقی شعر روان تر باشد ازبر کردن آن برای کودکان آسان تر است، فراموش نکنیم که سادگی و روانی نباید جای خود را به تکرار و یکنواختی بی مورد بدهند. منظور این است که دانش آموزان را با وزن و موسیقی در ادبیات و اشعار فارسی (قبل از درگیر شدن با اوزان پیچیده تر شعری آشنا کنیم) و با تشویق آنان به پیدا کردن اوزان متنوع در اشعار کتاب فارسی یا در دیگر کتاب های شعر متوجه کرده و علاقه آنان را به ادبیات شکل ببخشیم.

شیوه ی شاگرد محوری و نقش معلم در آن

       شاگرد محوری جابجایی نقش معلم و شاگرد یا به تعبیر دیگر «سایه» شدن معلم در کلاس است. در نظام متعارف آموزشی ما معلم در کلاس قدرت مطلق است. دانش آموزان غالبا مجذوب این قدرت می شوند و از راههای گوناگون (چاپلوسی، خودنمایی و ...) پیوسته در پی جلب توجه او به خود هستند. دانش آموزان سعی دارند که در این قدرت سهیم شوند یا بهتر بگویم زیر چتر قدرت معلم قرار بگیرند. ارتباط همه با مرکز قدرت – یعنی معلم – صورت می گیرد. نگاه ها به دست و دهان معلم است. منتظر شنیدن آفرین از دهان او هستند و حاضرند برای معلم هر کاری بکنند. حال آن که در کلاس شاگرد – محور بچه ها آرام آرام پی می برند که آفرین معلم چندان مهم نیست. هدیه ی اصلی، احساس موفقیت آن ها است. احساس آفرینش، یا انجام دادن فعالیتی هماهنگ، زیبا و لذتبخش است . این احساس ، قدرتی است مستقل از معلم و توسط خود بچه ها انجام می شود. برای رسیدن به این روش باید سایه شد، باید محور نبود.

برای موفقیت در این زمینه چند نکته باید ذکر شود:

       یک معلم توانا، خوش رو، شاداب و مطبوع است. او به راحتی با دانش آموزانش ارتباط برقرار می کند و می تواند احساسات انسانی هر کدام از آن ها را هنگام یادگیری درک کند. به چشم هایشان که زبان بدنشان است نگاه کنید،‌به پیشنهادهایشان گوش کنید، توقف کنید، پیش از این که آنان خسته شوند.

       با آرامش شروع کند و از انجام دادن فعالیت ها به همراه آنان لذت ببرید. این به این معنی نیست که همیشه بخندید یا همواره لبخندی تصنعی داشته باشد. (گرچه نباید مسائل شخصی و بیرون از کلاس خود را به کلاس درس ببرید) اگر چنین کنید بعضی اوقات چنان با بچه ها درگیر فعالیت می شوید که فاصله های متعارفت را فراموش می کنید و با آنان یک جمع می سازید و به یک تجربه ی گروهی می رسید. فعالیت هایی که شکل بازی دارند، برای کلاس های هنری بسیار قابل استفاده هستند. فراموش نکنیم که در انجام دادن فعالیت ها و فرم (شکل) بازی باید احساس امنیت و میل به مشارکت وجود داشته باشد. (بدون ترس و اضطراب). در عین حال نظم و قوانین بازی باید مورد توجه باشد.

       ترس از معلم سبب عذاب آور شدن ساعات درسی برای دانش آموزان می شود. شاید این تجربه را همه ی ما در زندگی داشته باشیم. این نوع ترس سبب می شود که دانش آموز استعداد خود را پنهان کند و سال ها این ترس را در زندگی با خود همراه داشته باشد. امنیت در کلاس را حرکات بدن و نگاه و صدای معلم ایجاد می کند نه در، دیوار و پنجره کلاس، اضطراب داشتن از مقایسه شدن، امتحان دادن، شکست خوردن، اول نبودن و ... انواع دیگری ازترس هستند که سبب کور شدن استعدادها می شود. فراموش نکنیم که همه ی انسان ها با توانایی های طبیعی زاده می شوند. یک نوزاد با محیط زیست خود تطبیق می یابد تا بتواند زنده بماند و در طی این تطبیق توانایی های دیگری کسب می کند. محیطی که کودکان در آن بزرگ می شوند، می تواند سبب رشد و شکوفایی، یا تخریب آنان شود. در صورتی که به نظر می رسد وضعیت موجود هر فرد مادرزادی و ذاتی است و خود افراد نیز آن را باور می کنند.

       در اکثر موارد این فرض درست است که یک بزرگسال ناموفق کسی نیست جز کودکی که در شرایط نامناسب پرورش یافته، بنابراین بهتر است مقایسه نکنیم و برای همه ی بچه ها با توانایی های متفاوت فرصت ایجاد کنیم و تشویق را فراموش نکنیم.

       عدم الگوی ثابت در کلاس، معمولا در کلاس های سنتی آموزش هنر بسیاری از فعالیت ها با تقلید و تکرار همراه است. از تکرار و تقلید الگوی ثابت پرهیز کنیم و در آماده ی دیدن و پذیرفتن فرصت ها و موفقیت های جدید باشیم. در این نوع آموزش، پس از معرفی مفهوم و آشنا ساختن دانش آموزان با شیوه ی فعالیت (بازی) به آنان فرصت دهیم تا دست به انجام فعالیت ها و ایده های جدید بزنند. به عبارتی دیگر یادگیری واقعی وقتی انجام می گیرد که نه تنها مفاهیم در ذهن کودکان شکل گرفته باشند، بلکه او بتواند آن ها را  به کار بندد. حال اگر بعضی ازدانش آموزان در ارائه افکار نو تعلل و تاخیر می کنند و به توانایی یا درستی فعالیت های خود شکل دارند، از تشویق آنان به تکرار الگوی خود پرهیز کنیم و باتوجه به نظر و پذیرش او، آن را مانند یک الگو برجسته کنیم . در این جا اعتماد به نفس او تقویت می شود و ترس او از ابراز عقیده و نظر خود از میان می رود.

       اگر در بعضی از فعالیت ها به استاد یا رهبر نیاز بود، باید امکان چرخشی شدن (نوبتی شدن)  این نقش به راحتی وجود داشته باشد. بعضی از بچه ها می خواهند رهبری را با کمال میل یا حتی به زور به عهده بگیرند در حالی که بعضی دیگر از نگاه شما فرار میکنند تا این نقش را نپذیرند. با توجه به اهمیت داوطلب شدن باید این امکان برای دانش آموزی که مایل به انجام دادن فعالیت نیست،‌وجود داشته باشد تا مدتی احساس آرامش کند به او توجه نکنید و مطمئن باشید که پس از مدتی او خود خواهان شرکت  در انجام دادن فعالیت ها خواهد شد.

شرایط لازم برای انجام فعالیت های موسیقی

       فضای کلاس یا محلی که در آن فعالیت های موسیقی را انجام می دهیم از اهمیت ویژه ای برخوردار است. فضای کلاس باید به اندازه ای باشد که دانش آموزان یک کلاس 20 تا 25 نفره بدون برخورد با یکدیگر بتوانند بدوند یا بپرند و یا در دایره ای بزرگ بدون تماس با یکدیگر بنشینند. به یاد داشته باشیم که سالن های خیلی بزرگ مانند سالن غذاخوری بچه ها یا گوشه ای از سالن اجتماعات که در آن رفت و آمد وجود دارد، نمی تواند تمرکز لازم را برای دانش آموزان ایجاد کند.

       بهتر است سقف کلاس بلند و کف آن با کفپوش مناسب مانند پارکت یا مکالئوم پوشیده باشد تا دانش آموزان بتوانند بدون کفش حرکات را به راحتی انجام دهند. (موکت از نظر بهداشتی مورد تایید نمی باشد و کفس سنگ یا موزائیک نیز در فصل زمستان بسیار سرد است.) نور کلاس از طرف شمال و دیوارهای کلاس ساده باشد. در یک کلاس خالی و ساده تمرکز بهتر شکل می گیرد. کمد در دار برای نگهداشت وسایل کلاس نیز اهمیت دارد.

       پوشیدن یک بلوز و شلوار ورزشی که کودک در آن احساس راحتی کند و هنگام فعالیت ها مانع انجام دادن حرکات او نشود، مناسب است همچنین می توان از یک جفت جوراب اضافی  یا کفش پارچه ای نیز در زمستان استفاده کرد. اگر در شروع کلاس پیشنهاد یک لباس یک رنگ را به اولیا بدهیم کلاس از هماهنگی بیشتر برخوردار خواهد شد.

وسایل مورد نیاز برای فعالیت در زمینه موسیقی

       این وسایل عبارتند از :

1- یک دستگاه پخش صوت که بتوان از نوارها و سی دی های موسیقی استفاده کرد. کیفیت خوب این پخش صوت بسیار مهم است تا کودکان بتوانند آثار موسیقی را با کیفیت مناسب (نزدیک به اصل) آن بشنوند و دچار اشتباه نشوند. توجه کنیم که دور تند و پارازیت بعضی از پخش صوت ها از کیفیت اثر می کاهد و به حس شنوایی کودکان صدمه می زند.

2- توجه و گوش سپردن به قطعات کوتاه موسیقی برای ایجاد حساسیت شنیداری کودکان در زمینه های زیر و بمی (ارتفاع) ؛ بلند و آهسته (دینامیسم) – تند و کندی (سرعت) – آشنایی با شکل های گوناگون موسیقی (مانند مارش ها – لالایی ها و ...) حاصل می شود.

       بهتر است مربی هر جلسه روی یکی از این مباحث به طور جداگانه کار کند تا مفاهیم کاملا در ذهن کودکان تفکیک شود به طور مثلا مبحث تندی و کندی را با انتخاب قطعاتی با سرعت اجرایی زیاد یا برعکس معرفی سازد و در این زمینه بازی هایی را طراحی کند و با کودکان انجام دهد. به طور مثال انجام حرکات دویدن، پریدن،‌راه رفتن، سر خوردن و اجرای پانتومیم براساس تندی و کندی قطعات انتخاب شده،‌و ... نمونه هایی از ریتم های زورخانه و نمونه هایی از موسیقی ملی ایران که براساس موسیقی ایران زمین برای ارکسترهای بزرگ تنظیم شده است. (آثاری از امین الله حسین، حسین دهلوی، هوشنگ استوار و ...) نمونه هایی از موسیقی فولکلوریک ایران که برای حرکات موزون و مراسم آیینی نواخته می شوند مانند موسیقی رقص چوب خراسان، موسیقی چوبی کردستان، موسیقی چروبی لرستان، لزگی آذربایجان.

       صحبت و گفتگو با دانش آموزان درباره ی ویژگی های سرزمینی که موسیقی متعلق به آن را می شنوند و توجه به ویژگی های سرزمینی که موسیقی متعلق به آن را می شنوند وتوجه به ویژگی های جغرافیایی (نوع اکوسیستم – حیوانات – گیاهان) و ارتباط آن با موسیقی (ریتم – ملودی – نوع سازها)

       انواع موسیقی مذهبی و عرفانی مانند زهیرک در بوشهر،‌دراویسش کردستان، و دیگر اقوام ایران، انواع موسیقی آیینی و حماسی، (زورخانه، موسیقی برای مراسم مسابقات کشتی محلی)، چوگان و غیره.

پیشنهاد چند فعالیت عملی

دیدن با گوش ها (هدایت بوسیله شنیدن)

عده ی بازیکن: نامحدود بوده و مربی (آموزگار) در بازی شرکت نمی کند، فقط نقش راهنما را دارد.

وسایل مورد احتیاج: پاکت های کاغذی (پاکت آجیل) به اندازه ای که سر تا شانه را بپوشاند تا چیزی دیده نشود یا تعدادی روسری برای بستن چشم ها.

طریق بازی:‌در ابتدا مربی یا آموزگار بازی را برای شاگردان توضیح می دهد.

مرحله ی اول: بچه ها در یک دایره می نشینند و به دسته های دو نفره تقسیم می شوند (به غیر از معلم یا اوستا) شماره یکی ها و شماره دومی ها.

مرحله ی دوم: هر یک از دانش آموزان یک صدا از خود بسازند براساس اصوات (نه کلمات)، هر تیم دو نفره باید صدای دوستش را به خاطر بسپارد. (مانند زو یا سیس یا قدقد یا مومو و ...)

مرحله ی سوم: همه می ایستند و معلم به هر دو نفر پاکت کاغذی گشاد و بزرگ که سرتاسر شانه او را می پوشاند می دهد. (یا چشم هایشان را با روسری می بندد.) به طوری که جایی دیده نشود. در این جا معلم برای دانش آموزان توضیح میدهد که شماره یکی ها چشمان خود را با پاکت یا روسری ببندند و شماره دومی ها باید با ایجاد صدایی که قبلا ساخته اند، شماره یک ها را راهنمایی کنند. (در جهت های متفاوت به حرکت درآورند.)

مرحله ی چهارم: در این مرحله جای شماره یک ها و دوها عوض می شود. جای شماره ی یک ها و دوها را می توان در گروه های گوناگون عوض کرد. از صدای دایره زنگی، چوب، مثلث، طبل کوچک یا هر وسیله ی صوتی قابل حرکت می توان استفاده کرد.

صدای پیرامون ما «ا» (ویژگی صداها)

عده ی بازیکن: بچه های یک کلاس

دانش آموزان در یک دایره روی زمین می نشینند. چشم هایشان را روی هم می گذارند و به مدت کوتاهی (از یک دقیقه شروع کنید تا 4 دقیقه ، زمان بر حسب توانایی سنی و ذهنی کودک انتخاب می شود) به صدای پیرامون خود گوش دهید. در غیر این صورت می توان از دانش آموزان خواست که در ذهن خود محیط پر سر و صدایی مانند حیاط مدرسه در زنگ تفریح، شلوغی خیابان و ... تصور کنند یا آموزگار صدای افکت محلی طبیعی مانند صدای جنگل یا منطقه دیگری را به وسیله دستگاه پخش صوت پخش کند.

1-     چه صداهایی را شنیدیم؟

2-     کدام صداها بلند بودند؟

3-     کدام صداها آهسته بودند؟

4-     کدام صداها بم یا (کلفت) بودند؟

5-     کدام صداها زیر یا (نازک) بودند؟

6-     کدام صداها کشیده هستند؟

7-     کدام صداها کوتاه هستند؟

صدای پیرامون ما «2» (موسیقی طبیعت)

عده ی بازیکن: بچه های یک کلاس

آموزگار به همراه بچه ها به شکل دایره روی زمین می نشینند. سپس آموزگار در ابتدا سوالات زیر را مطرح می کند:

کجا زندگی می کنیم؟ (در یک شهر بزرگ؟ یا شهرستانی کنار دریا یا روستایی کوهستانی؟)

بعد از انتخاب محل، زمان خاصی را مشخض می کنیم. مانند یک صبح زود تا ظهر در روستایی کنار رودخانه. سپس براساس محل و زمان مورد نظر گفتگو را آغاز می کنیم.

آغاز صبح به چه صداهایی شروع می شود؟

1-     صدای رودخانه (گروهی)

2-     صدای جیرجیرک ها (گروهی)

3-     صدای خروس (فردی)

4-     پارس سگ ها (چند نفر)

5-     صدای گله گوسفند، زنگوله ها (گروهی)

وقتی صداها مشخص شدند؛ متوجه می شویم که بعضی از صداها بهتر است توسط گروه اجرا شود و بعضی از صداها توسط چند نفر یا یک نفر به تنهایی اجرا شود.

       هرکس هر صدایی را بهتر تقلید می کند مجری آن صدا می شود. حتی می توان انتخاب مجریان صداها را به خود دانش آموزان محول کرد. مربی باید با هوشیاری تمام نقش هدایت و هماهنگی را ایفا نماید.

چه صداهایی می شنویم؟

تند و کند – بلند و آهسته – کشیده و کوتاه – زیر و بم

این فعالیت با هدف حساس نمودن دانش آموزان به صداهای متفاوت قابل اجراست و کل دانش آموزان در این فعالیت مشارکت دارند. به روش های متعددی می توان اهداف این تمرین را پیگیری نمود.

1-     با توصیف و یا قصه گویی، فضایی خیالی و ذهنی در کودکان ایجاد می کنیم و از آن ها می خواهیم صداها و آواهایی را که تصور می کنند می شنوند خودشان اجرا نموده  و ویژگی آن را از نظر تندی و کندی، بلند و آهسته ،‌کشیده و کوتاه و زیر و بم بیان نمایند.

2-     از کودکان می خواهیم با روش های مختلف صداهایی را تولید کند و در مورد ویژگی آن ها در کلاس بحث شود.

3-     موسیقی ای را برای آنان پخش می کنیم و از آن ها می خواهیم ویژگی آن موسیقی را از نظر موارد فوق الذکر بیان نمایند. این فعالیت را می توان حین نقاشی کردن کودکان ارایه داد.

ساز تنم

تعداد بازیکن: بچه های یک کلاس

در ابتدا آموزگار توجه بچه ها را به کشف و شنیدن صدای بدنشان جلب می کند. صدای قلب ، صدای نفس ها ، صدای قدم های ما که مثل مضراب ها طبل روی زمین می کوبد، اگر تند بدویم چه می شود؟ صداهایی از حنجره ، قلب ، پا دست ها و ...

آموزگار طرح ساز تن را با بچه ها مطرح می کند:

حنجره ی مان می خواند ...؟

لبهایمان : سوت می زند ...؟

زبانمان : سق می زند ...؟

دستهایمان: ... ...؟

پاهایمان: ... ...؟

اگر دست ها را روی پاها بزنیم: ...؟

انگشتان ... ...؟

       آموزگاران بچه ها را تشویق به کشف و ایجاد صدا از بدنشان می کند. به طور مثال: چه صداهایی را می توانیم از لبهایمان تولید کنیم؟

اگر لبهایمان را با انگشتان بگیریم و بگوییم آلبالو؟ و سپس ادامه می دهد: در باره ی مغز که مثل یک آهنگساز برای ما فعالیت می کند صحبت کنیم و ... .

می توانیم فعالیت زیر را را انجام دهیم:

آموزگار: دو تا پا دارم من       گوش کن تو به صداش

شاگردان: پا می کوبم                   راه می روم

آموزگار: دو تا دست دارم من           گوش به صداش

شاگردان: دست می زنم من دست می زنم من

آموزگار: دهانم، می خواند (می خونه)        برایم ترانه

شاگردان: لا لا لا لا             لا لا لا لا

آموزگار: این منم آزادم           می خوانم می پرم

شاگردان: این منم آزادم       می خوانم می پرم

ساختن ساز

       می دانیم که صدا از ارتعاش جسم به وجود می آید. کتاب علوم تجربی در کلاس دوم درباره ارتعاش و ایجاد صدا چند فعالیت وجود دارد. توجه بچه ها را به حنجره آنان جلب کنید. لسم حنجره در موقع گفتن یک صدای کشیده تجربه ی مفیدی است. سوال های زیر را مطرح کنید: هر چه جسم تندتر بلرزد چه اتفاقی می افتد؟ هر چه جسم کندتر بلرزد چه می شود؟ چرا بعضی از صداها گوش نواز هستند؟ و چرا بعضی از صداها ناهنجار هستند؟

       با قرار دادن 5 لیوان در کنار هم که در آن ها به اندازه ی متفاوت آب وجود دارد، صداهای مختلف ایجاد کنیم. می توانیم بر روی پایه ای چوبی زنگ هایی را در اندازه های مختلف با سیم پلاستیکی یا نخ نایلونی وصل می کنیم. (پایه چوبی در ابعاد 20×75 سانتی متر تهیه می کنیم.) زنگ هایی در اندازه های مختلف تهیه می کنیم و با نخ پلاستیکی به پایه وصل می کنیم.

طرز ساخت: بر روی پایه ی چوبی میخ ها را به وسیله سیم نایلونی به ترتیب از کوتاه به بلند آویزان کنید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد